شبی ساکت و دلگیر، خودم بودم و قلبی که زغم بسته به زنجیر،
به نزدیک اذان بود، که پیچید در افاق همه نغمه تکبیر،
نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش،
و مشغول دعا باش،
که باز است به درگاه الهی در رحمت،
و آن لحظه بود لحظه ی شیرین اجابت،
شدم غرق عبادت، دو چشمم همه بالا
گفتم به خدا بین دعایم :
*که دلتنگ اذان حرم کرببلایم*
وبلاگ تعزیه روستای ازنوجان...برچسب : دلتنگ اذان حرم کرببلایم,دلتنگ اذان حرم کرب و بلایم,که دلتنگ اذان حرم کرببلایم, نویسنده : taziehaznojano بازدید : 313